اولین دفاع
دیشب برای اولین بار دخمل ناز نازی مامان از ابجی کوچولوش دفاع کرد. دیشب شام خونه مامان جون دعوت داشتیم .همه عمو ها هم بودن.من اوا رو خوابونده بودم توی کرییرش و خودم هم کنارش نشسته بودم. نیایش عمو مرتضی اومد سمت اوا تا نگاهش کنه ,تو با سرعت اومدی و نشستی جلوی ابجیت و دستهات رو باز کردی تا نیایش دست بهش نزنه. الهی فدات بشم .من اصلا انتظار همچین عکس العملی رو از تو نداشتم. با این کارت نشون دادی که خیلی ابجی رو دوست داری و نسبت به اون احساس ترحم داری. قربونت برم که مواطب ابجیت هستی. دلم می خواد همیشه همین جوری ,تو همه مسایل پشت هم باشید و همدیگرو یاری کنید. ...
نویسنده :
مامان
20:06