اقا کریم
یه روز صبح من و گل دخملم توی خونه نشسته بودیم و داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم که یه دفعه رها خانم یه صدای عجیب و جدید به گوشش خورد. با تعجب رو کرد به مامان و پرسید: صدای چیه؟ مامان هم جواب داد که یا کریم عزیز دلم. رهایی یه کمی فکر کرد و گفت مامان بگو اقا کریم بره من ازش می ترسم. الهی فدات بشم که هنوز نمی تونی خیلی از کلمات رو تلفظ کنی و معنی شون هم نمی دونی. تو دختر کوچولوی نازنازی مامانی. خیلی دوستت دارم. &...
نویسنده :
مامان
18:12