سیزده به در 91
سیزده بدر امسال هم اومد و رفت .یک سال دیگه هم شروع شد و از فردا همه باید برن دنبال کار و زندگیشون.
سیزده امسال ما با مامانی و بابا جون و دایی ها رفتیم سردر باغ بابا جون.خیلی خوش گذشت.تو هنوز یک کم سرما خورده بودی و حال نداشتی .به خاطر همین همه اش توی اتاق خوابیده بودی و بیرون نمی رفتی تا با بچه ها بازی کنی.
بابایی و دایی ها فوتبال بازی می کردن و ما خانم ها مشغول صحبت و عکس گرفتن بودیم.چند تا دونه عکس هم از شما گل دخملم گرفتم تا بذارم توی وبلاگت.
این هم لیلا ,سروش ,سما و سنا
سما رها لیلا
این هم رها خانم و یه چرت بهاری. لیلا رها
این هم اقا سروش که شب قبل بازیگوشی کرد و دندونای جلوییش شکست.