رهارها، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

دختر نازنازی

تولد اوا

1391/10/4 17:51
نویسنده : مامان
1,098 بازدید
اشتراک گذاری

تاریخ ٢٨/٨/٩١

انتظارها به پایان رسید و ابجی به دنیا اومد.

صبح با بابایی و مامان جون رفتیم بیمارستان و پذیرش شدم برای عمل. ساعت ٥/٨ رفتم توی اتاق عمل و ساعت ١١ که چشم هام رو باز کردم دیدم که همه چیز تموم شده .

وای نمی دونی که چقدر احساس سبکی می کردم.و خوشحال از اینکه همه چیز به خوبی تموم شده و ما باز هم همدیگر رو داریم.

تقریبا یک ساعت بعد بابایی رفت و تو و مامانی رو اورد پیش من.الهی فدات بشم ,اصلا به من که نگاه نمی کردی.

مستقیم اومدی سراغ اوا و لپش رو کشیدی.

نیم ساعت بعد رفتی خونه مامانی و شب دوباره اومدی یه سری زدی و رفتی.

صبح روز بعد مرخص شدم و اومدم خونه.ولی تو اصلا سمت من نمی اومدی و یه غصه توی دلت داشتی ولی به روی خودت نمی اوردی.هر کاری هم که برای ابجی می کردیم باید برای تو هم انجام می دادیم.

الهی که سالم باشی و زودتر بزرگ بشی.ارزوی من سلامتی تو و اوا ست.

دوستتون دارممممممممممممممممممممممممم..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)