حسادت ها و شیطنت های گل دخملی
تازگی ها دخمل مامان یه کوچولو به ابجی کوچولوش حسودی میکنه.البته حسودی که نه ,یه کم حساس شده.
تا من و بابایی بغلش میکنیم ,دیگه بیا و درستش کن.
داد و بیداد و سر و صداش میره بالا.بعد هم که ابها از اسیاب افتاد,میره و یه بلایی سر ابجیش میاره.
وروجک چند روز پیش خودکار برداشته بود و می کرد توی دهن ابجیش.
اینکه دست توی دهن و بینی و چشمش بکنه دیگه عادی شده.
طفلکی اوا که فکر میکنه داره باهاش بازی می کنه و همه اش بهت میخنده.
طبق عادت همیشگی که باید موقع خواب دست مامان رو بگیره ,دیروز که مامان دستش بند بود ,رفته بود و پای اوا رو گرفته بود.
یه دفعه دیدم که جیغ اوا رفت روی هوا .اومدم و دیدم که رها خانم پای ابجیش رو داره میکشه.
خلاصه اینکه روز به روز خانم داره نسبت به ابجیش مهربون تر و مهربون تر میشه.
الهی که صد سال سالم باشید و نسبت به هم مهربون .
وقتی رها خانم مهربونیش گل میکنه.