عیدی بابا به دخترش
عزیز بابا سلام . اره باباست که میخواد برات بنویسه.اما به قول مامان انقدر دستش توی نوشتن ارومه که هفت دقیقه و سی ثانیه تا اینجا دنیای اینترنت رو معطل خودش کرده.پس تعجب نکن که تا حالا چرا برات ننوشتم. حالا هم که می نویسم اول به خاطر اینه که امروز روز اول فروردین ١٣٩١ و بابا توی خونه ست و فرصتی پیدا کرده تا برای دختر گلم هر چند کوتاه بنویسم.دلیل دوم اینکه مدت هاست که مامان گیر داده و میگه چرا چند خطی برای رها نمی نویسی. پس نوشتم....... نفس بابا از کجا شروع کنم .از چی برات بنویسم.نمی دونم از وقتی که خدا تو رو به ما داده بگم خیلی خوشبخت شدیم یا اینکه بگم با بی تجربه گی خودمون این دسته گلو خیلی اذیت کردیم. خ...
نویسنده :
مامان
13:12